آینده نگر
ژانگ بانگژین جوان متولد سال ۱۹۸۱ در سال ۲۰۰۱ از دانشگاه سیچوان چین فارغالتحصیل شد. قصدش این بود که همچنان در دانشگاه ادامه تحصیل بدهد و ریشه تاسیس شرکت تال (TAL: مخفف نام زندگی پیشرفته فردا) در همین زمان شکل گرفت. سال ۲۰۰۲ ژانگ در حین تحصیل در مقطع ارشد و دکترای رشته علوم زیستی، چندین کار پارهوقت را با هم انجام میداد، ازجمله تدریس. تحت تعالیم او بود که یک دانشآموز متوسط در سه امتحان پیدرپی ریاضی توانست نمره کامل بگیرد. تبلیغات دهان به دهان کار خودش را کرد و تعداد دانشآموزان او به ۲۰ نفر رسید. با در خاطر داشتن عمق ناراحتیاش از زمانی که صورت حساب شهریه دانشگاه را گرفته بود، میدانست باید والدین را راضی کند که دارند سرمایهگذاری ارزشمندی انجام میدهند. او به آنها میگفت: «با کمال میل میخواهم که سر کلاس حاضر شوید و هر زمانی که فکر کردید ناراضی هستید کل شهریه را پس بگیرید.» این تعهد تا سالها بعد و تاسیس رسمی شرکت تال ادامه پیدا کرد.
ژانگ از همان روزهای اول کارش سعی داشت محصولات باکیفیتی آماده کند. دانشآموزان را به دو کلاس تقسیم کرد که معنایش کار دو برابر بدون درآمد بیشتر بود. با این حال از دید او این تنها راهی بود که میشد کار درس دادن به بچهها را بهتر انجام داد. این سیاست بعدها هم در قالب سیاست شیوه آموزش کلاسهای کوچک در شرکتش ادامه پیدا کرد. ژانگ و یکی از همکلاسیهایش که متوجه بازار رو به رشد تدریس بودند یک شرکت تدریس پس از مدرسه تاسیس کردند. بعد از دومین ترم، ژانگ دو مکان از چهار مرکز آموزشی را که تاسیس کرده بودند بست چون میترسید با این پراکندگی کیفیتی که تبدیل به امضای کار آنها شده بود به خطر بیفتد. قدم بعدی قوانین کاملا سختگیرانه و مشخص برای به کارگرفتن بهترین معلمها بود. از آن زمان تاکنون کار چنان گسترش یافته که معلمان مشغول به کار در این شرکت فارغالتحصیلان ۲۱۱ دانشگاه از میان ۹۸۵ دانشگاه چین هستند. او در مورد مدل کارش میگوید: «بهترین نیروهایی را که به بهترین شکل با ارزشهای شما هماهنگ هستند انتخاب میکنید و آنهایی را که نیستند کنار میگذارید. ارزشهای شما مدل کسبوکار شما است.» بلومبرگ در مورد بازار آموزش در چین و شرکت تال نوشته است که در سال ۲۰۱۷ «والدین چینی به طور میانگین مبلغ ۴۲ هزار و ۸۹۲ دلار برای آموزش فرزندانشان پرداختهاند و ۹۳ درصد آنها برای تدریس خصوصی هزینه کردهاند. همین میزان تقاضا ارزش تال در بازار را به ۲۱.۱ میلیارد دلار رسانده که ۴۶ درصد بیشتر از رقبای اصلی این شرکت است.»
به محض علنی شدن شیوع کرونا در چین و آغاز قرنطینههای گسترده، سیستم آموزشهای از راه دور در این کشور فعال شد. هنوز دو ماه از این ماجرا نگذشته بود که فوربز گزارش داد شرکتهای فعال در حوزه اپلیکیشنها و آموزش از راه دور، توانستهاند ۳.۲ میلیارد دلار به درآمد خود اضافه کنند. از همان زمان بود که رتبه سوژه این شماره ما هم در فهرست میلیاردرهای دنیا ارتقای چشمگیری پیدا کرد. کمتر ثروتمندی در میان ۲۰۰ ثروتمند اول دنیا پیدا میشود که این مکنت را از طریق آموزش به دست آورده باشد. ژانگ بانگژین حالا با ۱۲ میلیارد دلار ثروت در رده ۱۷۰ فهرست بلومبرگ قرار دارد. آنچه در اینجا میخوانید بخشهایی از مصاحبه او با سایت دانشکده بینالمللی کسب و کار چین و اروپا (ceibs) است.
تال لشکر بزرگی متشکل از بیش از ۳۰ هزار نفر است. چطور از کنترل داخلی استفاده میکنید تا خدمات باکیفیت آموزشی را تضمین کنید؟ در ضمن شما تاکید بسیار زیادیبر ارزشهای شرکتی دارید. داشتن کارمندانی با ارزشهاش مشترک چه کمکی به ادامه خلاقیت شرکت میکند؟
عملگرایی یکی از ارزشهای مهمی است که تال دارد. میتوان آن را در این پنج مورد خلاصه کرد: ۱. قویتر مهمتر از بزرگتر است. ۲. کیفیت مهمتر از کمیت است. ۳. درونی مهمتر از بیرونی است. ۴. کردار مهمتر از گفتار است. ۵. داده مهمتر از تجربه است.
هرچه شرکت بزرگتر میشود و کاربران بیشتری را در بر میگیرد، تنها از طریق خدمات با کیفیت بالای آموزشی است که میتواند توسعه بلندمدت و پایدارش را تضمین کند. اگر جز این باشد، هرچه بزرگتر شود، خطرناکتر میشود. برای همین باید هوسهایمان را کنترل کنیم، با نیازهای کاربران شروع کنیم و بلندپروازیها و اهدافمان را به بلندپروازیها و اهداف کوچکتر تقسیم کنیم تا بتوانیم آموزش را به خوبی پیش ببریم.
تال یک شرکت نوآوریمحور است که بخشی از ارزشهای ما است. نوآوری است که سبب دوام آوردن و شکوفایی ما میشود. وقتی پای نوآوری در میان باشد ما به چهار اصل پایبندیم: ۱) از اینکه نتوانید انجامش بدهید نترسید، از این بترسید که نتوانید ببینیدش (یعنی دیدگاه داشتن). ۲) از اینکه بتوانید ببینیدش نترسید، تنها از این بترسید که نتوانید بفهمیدش (متواضع باشید و ذهن باز داشته باشید). ۳) از شکست برای رسیدن به پیروزی استقبال کنید. ۴) برای داشتن آینده سرمایهگذاری کنید. ما با مکانیسم (برگزاری) دورههای آزمون و خطا از نوآوری درون سازمانی استقبال میکنیم. در عین حال که تمرکز اصلی ما بر روی کارهایی است که آنها را بلدیم، از طریق سرمایهگذاری و خرید و ادغام در شرکتهایی حضور پیدا میکنیم که در حوزههایی که ما نابلدیم مشغول به کار هستند.
از دید شما مدل آموزشی آینده چگونه به نظر میرسد؟ آیا آموزش آنلاین شیوههای سنتی آموزش را بر هم میزند؟
مدل آموزشی آینده ترکیبی از عناصر آنلاین و غیرآنلاین است؛ برنامههای درون مدرسه و برنامههای فوق برنامه، با همراهی انسان و ماشین و فعالیتهای پرورشی که هیچ کدام قرار نیست در کار دیگری خللی ایجاد کنند. از یک سو آموزش سنتی باید از نقاط قوت اینترنت مانند دادههای بزرگ و هوش مصنوعی استفاده کند تا تکیه بیشتری بر تکنولوژی داشته باشد. از سوی دیگر مدلهای جدید آموزشی باید از مدلهای آموزش سنتی بیاموزند که چگونه در ذات خودشان بیشتر جنبه آموزشی داشته باشند.
علیرغم پیشرفتهای اجتماعی و توسعه تکنولوژیک، طبیعت انسانها و قوانین آموزش به سان گذشته خواهند بود. برای همین به نظرم نمیرسد که شیوههای جدید آموزشی در تضاد با شیوههای سنتی باشند یا اینکه آموزش جدید قرار است آموزش سنتی را بر هم زند. در عوض عقیده من این است که این دو در هم تنیده و به هم وابسته خواهند بود.
در حال حاضر اینترنت دارد فرایند یادگیری را تغییر میدهد و هوش مصنوعی در حال شکلدهی دوباره آموزش است. کاربرد گستردهتر هوش مصنوعی و سایر تکنولوژیها در آموزش کار نشر دانش را آسانتر میکند و معلمها را از کارهای پردردسر و وقتگیر رها میکند تا بتوانند بر خود آموزش تمرکز کنند. در آینده نزدیک کودکان با هوش انسانی، مصنوعی و ماشینی بزرگ میشوند.
تال در مورد ارتباط میان آموزش و هوش مصنوعی چه کرده است؟
پیش از هر چیز «آموزش تال پلاس» به حل مسئله «چگونه بهتر درس بدهیم و یاد بگیریم» میپردازد. این کار از دو راه موجب برقراریاصلاحات آموزش جانب عرضه* میشود. تال هوش مصنوعی را در دو عرصه دنبال میکند.
اول با دستورالعملهای مبتنی بر شایستگی. ما میخواهیم با استفاده از شناسایی و دستهبندی دانشآموزان بر پایه دیتاهای بزرگ، رویای آموزش شخصیسازیشده را تحقق ببخشیم. با این کار هر دانشآموز را با معلم، روشهای یادگیری و منابع درسی مناسب برای شخصیت آنها مرتبط میکنیم. دوم اینکه میخواهیم آموزش بدون تبعیض در دسترس همه قرار گیرد تا بتوانیم معلمان باکیفیت استثناییمان را در مقیاس بزرگتری تکثیر کنیم و این کار با کمک هوش مصنوعی امکانپذیر میشود و فراهم آوردن دسترسی به منابع آموزشی باکیفیت بالا برای دانشآموزان بیشتر.
پس از مطالعه علوم زیستی در دانشگاه پکن، میدانم که هوش مصنوعی در قیاس با هوش انسانی، سطح پایینتری از هوش ماشینی را ارائه میدهد. همین در مورد تولد کلی ماشینها صدها سال قبل هم مصداق پیدا میکرد. ماشینها به خاطر برتری در برخی موارد میتوانند انسانها را توانمند کنند. به عنوان مثال ماشین سریعتر از انسان حرکت میکند. با این حال هوش انسانی بسیار خلاقتر، سیستماتیکتر، متنوعتر و پیچیدهتر است. اگر نگاهی به آینده بیندازیم، هوش مصنوعی و هوش انسانی به انسانها اجازه میدهد تا از تخیلات و خلاقیتشان استفاده بهتری کنند و به درک عمیقتری از رابطه خودشان با جهان، همدردی، شفقت و عشق برسند تا بتوانند تمدن انسانی را به مرحله بالاتری برسانند.