ساناز یونسپور، سید کمیل طیبی/آینده نگر
تجارت درونصنعت شامل صادرات و واردات همزمان کالاها و خدماتی است که در یک یا چند گروه صنعتی مشابه دستهبندی شدهاند. تجارت درونصنعت به دو بخش تجارت درونصنعت افقی و عمودی تفکیک میشود که بهترتیب با تجارت محصولات در یک کیفیت مشابه و دیگری با کیفیتهای متفاوت تعریف میشوند. این نوع تجارت در کالاهای تمامشده که بستگی به هزینههای حملونقل، تجارت فصلی و حتی تنوع محصول دارد، نسبت به تجارت بین صنعت بهدلیل رقابت در کیفیت و ارزش افزوده بالاتر، بیشتر تحت فشارهای کمتری از ناحیه کنترل تجاری و سیاسی و تهدیدهای محیطزیستی قرار میگیرد. بر این اساس، سهم کشورهای توسعهیافته در تجارت درون صنعت در محصولات نهایی و صنایع کارخانهای بالاتر است که عامل کنترلکنندهای برای محیطزیست محسوب میشود. ساناز یونسپور و سید کمیل طیبی در این باره تحقیقی انجام دادهاند که نتایجش تحت عنوان «تجارت درون صنعتی ایران و شرکای تجاری منتخب با رویکرد محیطزیستی» در شماره ۲ دوره ۵۵ فصلنامه «تحقیقات اقتصادی» دانشگاه تهران منتشر شده است. هدف از این تحقیق بررسی اندازه و تعیین نوع تجارت متقابل میان ایران و شرکای تجاری منتخب همسایه، شرق آسیا و تعدادی از اعضای اتحادیه اروپا و شناسایی رابطه زیستمحیطی براساس اندازهگیری شاخصهای علمی در دوره زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵ است. براساس نتایج بهدستآمده سهم قابلملاحظهای از تجارت درون صنعت متقابل ایران و کشورهای منتخب به تجارت درون صنعت عمودی اختصاص دارد که نشان میدهد فشار رقابتی بر کالاهای ایرانی اندک است و با توجه به شاخصهای علمی، سهم عمده تجارت درون صنعت از کالاهای با کیفیت پایین تشکیل شده است. درنتیجه با توجه به یافتههای بهدستآمده، ماهیت روابط تجاری ایران با شرکای تجاری منتخب بیانگر همراه نبودن بخش تجارت خارجی ایران با حفظ و بهبود کیفیت محیطزیست کشور بوده است. در مقابل، تکیه بر استراتژی گسترش تجار درون صنعتی به بهبود کیفیت محیطزیست کمک میکند.
***
آزادسازی اقتصادی و بررسی پیامدهای آن بر مسایل محیطزیستی از جمله موضوعات مهم در سیاست تجاری در سالهای اخیر است. این موضوع از دهه ۱۹۷۰ در حیطه تجارت بینالملل نمود پیدا کرده است. راهبرد سیاست آزادسازی تجاری اغلب در نقش محرک رشد اقتصادی مطرح میشود که شامل سیاستهای بازشدن درهای اقتصاد برای سرمایهگذاری خارجی و کاهش موانع تجاری و تعرفهای است. اگرچه تجارت سبب رشد میشود ولی ممکن است آلودگی از طریق انتقال و مکانیابی صنایع آلاینده از کشورها با قوانین زیستمحیطی شدیدتر و در نتیجه تولیدات آلاینده، افزایش یابد. در این خصوص، اتحادیههای اقتصادی در معاهده تجارت آزاد آمریکای شمالی، اتحادیه اروپا و اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا علاقهمندی خود را به اثرات زیستمحیطی ناشی از تجارت منطقهای افزایش دادهاند.
آمار تجارت بینالملل نشانگر این واقعیت است که بخش عمدهای از تجارت میان کشورها از انواع تجارت در کالاها و خدمات مشابه یعنی تجارت درون صنعت است. تا قبل از دهه ۱۹۶۰، تجارت میان کشورها توسط نظریههای مرسوم تجارت بینالملل و بر مبنای تفاوتهای ساختاری، مانند تفاوت در فناوری و فراوانی عوامل تولید کشورها و بر مبنای فروش اولیه و تاحدودی به دور از واقعیت مانند بازار رقابت کامل و همگن بودن کالاها توضیح داده میشد. پس از آن، مشاهدات تجربی این واقعیت را اثبات کرده است که این نظریهها تنها تجارت بین صنایع، یعنی تجارت محصولات مختلف متعلق به صنایع مختلف را مد نظر قرار میدهند و سهم بزرگی از تجارت که مربوط به تجارت همزمان کالاهای متعلق به یک صنعت خاص است، بدون توضیح میماند. به همین دلیل، نظریههای تجارت درون صنعت بر پایه فروض بازدهی فزاینده نسبت به مقیاس و رقابت ناقص گسترش یافتهاند.
طرح مباحثی مانند تجارت درون صنعت ازجمله موضوعات جدیدی است که در دهههای اخیر در تجارت بینالملل و آن هم در سطح گسترده مطرح شده و همزمان با ورود دنیا به عرصه جهانی شدن از اهمیت زیادی برخوردار شده است. از سوی دیگر، توجه بیشتر کشورهای جهان روی مسئله حفاظت محیطزیست و کاهش آلودگی متمرکز شده است. برخی محققان با مطالعه نتایج زیستمحیطی تجارت درون صنعت نشان میدهند که این تجارت بهطور کلی بهبوددهنده کیفیت محیطزیست است. همچنین در مقایسه با تجارت بین صنعتی، تجارت درون صنعت بهدلیل تعدیل هزینههای تولید، جذب سادهتر فناوری و اثرات مثبت سرریزهای تجاری، اثر قابلتوجهی بر بهبود کیفیت محیطزیست دارد.
درحالیکه تعامل بین آزادسازی تجارت بین صنعت و کیفیت محیطزیست در ادبیات تجارت بسیار مورد بررسی قرار گرفته است، تاکید کمتری بر چگونگی تاثیر آزادسازی تجارت درونصنعت بر کیفیت محیطزیست شده است. بنابراین هدف این مقاله بررسی اندازه و تعیین نوع تجارت متقابل میان ایران و کشورهای شریک تجارت منتخب (چین، ژاپن، کره، امارات، ترکیه، پاکستان، روسیه، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک، استرالیا و دانمارک) با رویکردی بر ویژگی کیفیت زیستمحیطی ان است. ابتدا دادههای صادرات و واردات ایران برحسب ارزش و وزن از پایگاه دادهای گمرک جمهوری اسلامی ایران در دوره زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵ جمعآوری و سپس با استفاده از شاخصهای علمی تجارت درون صنعت در روابط تجاری ایران با شرکای تجاری منتخب در دوره زمانی فوق محاسبه شده است.
باید گفت بیشتر مطالعاتی که بهدنبال یافتن اثرات زیستمحیطی تجارت بینالملل هستند، برمبنای نظریه سنتی تجارت، مزیت نسبی و تفاوت در فراوانی عوامل تولیدی گسترش یافتهاند. نظریه سنتی تجارت، بر تفاوت نسبی عوامل تولید بین کشورها دلالت دارد و بر این اساس کشورها در تولید کالایی خاص که در آن دارای فراوانی نسبی هستند تخصص مییابند. بدین لحاظ، الگوی تجارت بین صنعت که بر مبنای نظریه سنتی تجارت شکل میگیرد، از رویکرد حفظ کیفیت محیطزیست چندان برخوردار نیست زیرا هر کالایی که دارای مزیت تجاری باشد در معرض مبادله بینکشوری قرار میگیرد، اگرچه ممکن است مخرب محیطزیست نیز باشد.
در مقابل، از اتفاقات مهم در تبادلات جهانی کالا، تمایل فزاینده جهانی به تجارت درون صنعت بوده است. در عمل، تجارت درون صنعت جریان مبادله کالاهای مشابه به توضیح میدهد که نیاز یکسانی از مصرفکنندگان کشورها مختلف را برطرف میکند اما بهدلیل تفاوت در ساختار تقاضای کشورها جانشین نزدیک یکدیگر در نظر گرفته میشوند و بهصورت مختلف مورد تقاضا قرار میگیرند. از این رو، مبادله کالاها و خدمات درون صنایع است نه مابین صنایع، بهطوریکه در این نوع تجارت یک کشور میتواند واردکننده همان کالایی باشد که آن را صادر میکند. چنانکه گفته شد، تجارت درون صنعت به تجارت درون صنعت عمومی و تجارت درون صنعت افقی تفکیک میشود. از آنجا که جریان مبادلهای در هر دو نوع الگوی تجارت درون صنعتی بر ارزش افزوده بالاتر تولید کالاها و خدمات و با در نظر گرفتن ارتقای کیفی تولید استوار است، این ادعا تقویت میشود که الگوی تجارت درون صنعت سهم بشتری نسبت به الگوی تجارت بین صنعت در ارتباط با حفظ و حتی ارتقای کیفیت محیطزیست دارد. به عبارت روشنتر، در الگوی رفتاری تجارت درون صنعت عامل زیستمحیطی در فرایند تولید و تجارت محصولات نقش بارزتری را بر عهده دارد. الگوی تجارت درون صنعت عمودی برای توضیح وجود تجارت درون صنعت میان شریکان ناهمگان به کار میروند و تئوری موهبت عامل را دنبال میکند که در آن، فرض میشود بهطور نسبی کشورهای با سرمایه فراوان محصولات با کیفیت بالاتری تولید میکنند درحالیکه کشورهای دارای نیروی کار فراوان محصولات با کیفیت پایینتری را صادر میکنند. بنابراین تجارت درون صنعت عمومدی ناشی از تفاوت در کیفیت کالا و تجارت درون صنعت افقی ناشی از تفاوتهای ظاهری کالا است. از سوی دیگر، به نظر میرسد که مدلهای تجارت افقی درون صنعت از ارتباط عمیقتری با مفهومتجارت درون صنعت میان کشورهای در حال توسعه برخوردار باشد.
بهطور کلی، تجارت درون صنعت در کالاهای تمامشده که بستگی به هزینههای حملونقل و تجارت فصلی و حتی تنوع محصول دارد، نسبت به تجارت بین صنعت، اغلب تحت فشارهای کمتری از ناحیه کنترل تجاری و سیاسی و تهدیدهای محیطزیستی قرار میگیرد. بر این اساس، سهم کشورهای توسعهیافته در تجارت درون صنعت در محصولات نهایی و صنایع کارخانهای بالاتر است که عامل کنترلکنندهای برای محیطزیست محسوب میشود.
دستاوردهای تحقیق: کیفیت پایین محیطزیستی
نتایج تجربی بهدستآمده در این مطالعه نشان میدهد که میزان تجارت متقابل ایران با کشورهای پیشرفته صنعتی بهطور عمده از نوع تجارت بین صنعت است. یکی از مهمترین دلایل پایینبودن میزان تجارت درون صنعت ایران، به تفاوت زیاد بین رشد و توسعهیافتگی ایران و کشورهای صنعتی طرف تجاری مربوط است. مطالعه قبلی نشان میدهند که هرچه سطح رشد و توسعهیافتگی کشورها بالاتر باشد، توان بالقوه تجرات درون صنعت بالاتر خواهد بود زیرا کشورهای توسعهیافته توانایی تولید محصولات متنوع را دارند. تنوع محصول به تقاضای بالقوه برای محصولات متمایز منجر میشود. یکی از دلایل پایین بودن میزان تجارت درون صنعت کشور، سهم بهنسبت پایین محصولات کارخانهای در صادرات کشور است. بر اساس مبانی نظری تجارت درون صنعت، صادرات و واردات همزمان کالاهای متمایز بهطور عمده مربوط به بخش صنعت کارخانهای است زیرا این گونه محصولات دارای درجه تمایزپذیری بالا و صرفهجویی ناشی از مقیاس است. به عبارتی، کشورهایی که از صنعت کارخانهای پیشرفته برخوردار هستند، دارای تجارت درون صنعت کارخانهای قابلملاحظهای بهویژه در بین خودشان خواهند بود که عامل کنترلکننده آلودگیهای زیستمحیطی است.
بنابراین اگرچه میزان تجارت درون صنعت متقابل ایران و کشورهای چین، کره، ترکیه، امارات، روسیه، ایتالیا، اسپانیا، بلژیک و استرالیا در حال افزایش بوده است، اما با توجه به اینکه ایران کشوری نفتخیر است و بخش اعظم تجارت ایران با کشورهای پیشرفته و حتی منطقه در حوزههای نفتی و فراوردهای نفتی و مواد خام صورت میگیرد، بیشتر صادرات حجمی و دارای ارزش افزوده کم و فناوری پایین است. از این لحاظ، محصولات صادرات کشور از کیفیت چندانی در حفظ محیطزیست برخوردار نیستند و با استانداردهای جهانی فاصله دارند. برای ارتقای کیفیت محیطزیست لازم است که الگوی تجارت درون صنعت از بعد عمودی با کیفیت بالا با کشورهای صاحب فناوری بالا و از بعد افقی در قالب تجارت منطقهای و وجود بازارهای هدف در مناطق تعریفشده مثل اکو، خاورمیانه و غیره شکل بگیرد که تضمینکننده بهبود کیفیت محیطزیست در منطقه نیز باشد.
پژوهش: تجارت درونصنعتی ایران و شرکای تجاری منتخب با رویکرد محیطزیستی